زهرازهرا، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

زهرا گل باغ زندگیم

هفته دوم شهریور94

بعد از اتمام کلاسهای تابستانی تصمیم گرفتیم دو هفته آخر را به مسافرت بریم از کیش به اصفهان بلیط گرفتیم برای روز 17 شهریور دو شب هتل گرفته بودیم یه شب تو هتل پارت و یه شب دیگه تو هتل بزرگ عباسی رفتیم خیلی خوش گذشت به خصوص اینکه من تا حال اصفهان نرفته بودم.بعد از سه روز با اتوبوس به شیراز حرکت کردیم .شب ساعت 11 رسیدیم.عمو حبیب اومد دنبالمون خلاصه تا آخر شهریور اونجا بودیم.شیراز دو تا عروسی رفتیم .دختر عموی بابا و پسر خاله بابا .دو نفر از کنکور قبول شده بودند علی پسر عمو حبیب از پزشکی نجف آباد و مریم از معماری آزاد شیرازخلاصه که تعطیلات تابستان هم بدین صورت به پایان رسید.و روز شنبه 4 شهریور به مدرسه رفتی اسم معلمت خانم مالمیر بود.امسال وارد کلاس...
7 مهر 1394

نفر اول مسابقه رباتیک

دبروز یه اتفاق خوبی افتاد .فرهنگسرای سنایی بین کسانی که تو کلاس رباتیک شرکت کرده بودند مسابقه ای برگزار کرد که هرکس ربات خودش درست کنه و با رباتهای دیگه رقابت کنه دختر گلم ربات آدم خورشیدی درست کرد که هم زودتر از همه درست کردی هم حرکت کرد وداور مسابقه شما را اول اعلام کرد ودر اخر مسابقه جایزه(100 هزار تومان )پول دادند مبارکت باشه عزیزم خیلی خوشحال شدم.انشالله تو مسابقات کشوری و جهانی بری گلم به امید به خدا و در سایه تلاشهای خودت می تونی موفق باشی
12 شهريور 1394

اولین جلسه کلاس تیراندازی

امسال برای پر کردن اوقات فراغت دختر گلم چند تا کلاس از جمله تیراندازی -نقاشی و رباتیک ثبت نام کردم که دیروز اولین جلسه رباتیک و تیراندازی بودکه خیلی  برات جذاب بود ...
10 تير 1394